حیدر مستخدمین حسینی، دارای مدارک تحصیلی کارشناسی اقتصاد، گرایش بانکداری از دانشگاه علامه طباطبایی، کارشناسیارشد مهندسی صنایع، گرایش مدیریت صنایع از مرکز آموزش عالی صنایع، کارشناسیارشد علوم اقتصادی از دانشگاه علامه طباطبایی و دکتری مدیریت است. وی در رزومه کاریاش دارای سوابقی همچون معاون حقوقی و امور مجلس بانک مرکزی، معاون حقوقی و امور مجلس وزارت امور اقتصادی و دارایی، رئیس هیأت مدیره سازمان بورس اوراق بهادار، رئیس هیأت مدیره شرکت سپردهگذاری مرکزی ایران، عضو شورایعالی بانکها، عضو شورای پول و اعتبار، عضو شورایعالی بورس، عضو هیأت پذیرش اوراق بهادار، عضو شورای خرید کالاهای اساسی کشور، عضو هیأت امنای صندوق مسکن کارگران، مدیرعامل و عضو هیأت مدیره شرکتهای سازمان صنایع ملی ایران، مدیرکل دفتر تعاونیهای مسکن وزارت مسکن، مدیرکل دفتر امور اقتصادی و برنامهریزی وزارت تعاون و مدیرکل دفتر امور بازرگانی سازمان مدیریت و برنامهریزی سابق است. او معتقد است با لحاظ افزایش نرخ دلار به بالای 3هزارتومان، همگام با افزایش قیمتها در بخشهای مختلف اقتصادی از مصالح ساختمانی و ماشین آلات گرفته تا حوزههای مسکن و ارز و. . . ارزش بورس نیز باید دچار افزایش میشد. در حال حاضر این افزایش، ارزش آن را به 100میلیارد دلار رسانده که هنوز تا 150میلیارد دلار فاصله وجود دارد. دیدگاههای این مدیر سابق حوزههای بازار سرمایه و پولی و بانکی را در ادامه بخوانید.
- دلیل اصلی روند صعودی شاخصها در بورس را چه میدانید؟
شاخصهای بورس مدتی است که روند روبه افزایشی دارد و این افزایش به هیچ عنوان نشان از بهبود شرایط اقتصادی یا تغییر روبه جلوی اقتصاد ندارد. آنچه علاقهمندان به بازار سرمایه را به این بازار کشانده، ناشی از آثار برنامههای مؤثر اقتصادی هم نیست. واقعیت این است که این افزایش شاخصها، منتج از واقعیتهای اقتصادی کشور بوده و مهمترین عامل در این میان، کاهش ارزش پول ملی است. در یکسالونیم اخیر، نرخ برابری دلار در برابر ریال از 10هزار ریال به بالای 30هزار ریال رسیده که خود از افزایشی بیش از 3برابری دلار در برابر ریال و به همان نسبت کاهش ارزش پول ملی کشورمان حکایت دارد. همین کاهش در حال حاضر، آثارش را در شاخصهای بورس ظهور و بروز داده است.
- شاخصهای بورس از چه عواملی تأثیر میگیرند؟
دو عامل مهم در این میان تعیینکننده هستند؛ یکی ارزش جاری سهام و دیگری ارزش پایه سهام است. از هر شاخصی در بورس استفاده شود، این دو عامل وجود داشته و اثرگذار و تعیینکننده هستند. ارزش جاری سهام، ارزش روز سهام است که رویکرد خالص ارزش داراییهای شرکت را نشان میدهد. ارزش روز سهام درصورت کسر و ارزش پایه سهام یا ارزش داراییهای شرکتهای پذیرفته شده در بورس یا شرکتهایی که نمادشان در بورس باز شده را در مخرج کسر قرار میدهیم. ارزش جاری سهام در حال حاضر بیش از 250هزار میلیارد تومان است. ارزش روز را برمبنای نرخ برابری بالای 30هزار ریال درنظر میگیریم. اگر ارزش پایه را زمانی که نرخ دلار 1000تومان بوده درنظر بگیریم، تفاوت یکسوم است. در یکسال و نیم گذشته بورس ما، ارزش جاری سهامش هرعددی بوده ما آن را به دلار به1000تومان تقسیم میکردیم. ارزش بورس بالای 150میلیارد دلار درمیآمد. این مربوط به قبل از کاهش ارزش پول ملی بود. وقتی ارزش پول ملی کاهش یافت، در نتیجه ارزش بازار سهام هم با توجه به افزایش نرخ دلار به بالای3هزار تومان قطعا باید دچار افزایش میشد. قبل از کاهش ارزش پول ملی، ارزش بورس 150میلیارد دلار بود. در 3 یا 4ماه گذشته ارزش بورس 50میلیارد دلار بوده است. با لحاظ افزایش نرخ دلار به بالای 3هزارتومان، همگام با افزایش قیمتها در بخشهای مختلف اقتصادی از مصالح ساختمانی و ماشین آلات گرفته تا حوزههای مسکن و ارز و. . . ارزش بورس نیز باید دچار افزایش میشد. در حال حاضر این افزایش، ارزش آن را به حدود 100میلیارد دلار رسانده که هنوز تا 150میلیارد دلار فاصله وجود دارد. برای ایجاد یک واحد صنعتی باید متناسب با قیمتهای امروز، هزینه پرداخت شود. این مسئله در مورد ارزش بورس و وضعیت شاخصها نیز صادق است. ارزش جایگزینی داراییها در بورس یک اصل است.
- یعنی در حال حاضر حبابی در بازار سرمایه وجود ندارد؟
با این توضیحات، افزایش قیمت در بازار سرمایه نشان از این دارد که این افزایش حبابی نیست. مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی وکاهش ارزش پول ملی، خود را در شرکتهای پذیرفته شده در بورس که شاخص بورس باشند، تخلیه میکند. این افزایش صورت میگرفت، ولی در انتظار یک جرقه بود که به نوعی این جرقه، نشانههایی از بهبود فعالیتهای اقتصادی در آتی داشت. این اتفاق، خود را در شاخص ارزش بورس تخلیه کرد.
- یعنی شاخصهای بورس بازهم رشد خواهند کرد؟
انتظار افزایش بیش از این را میتوان داشت، چراکه باید برابری مذکور ایجاد شود. در حال حاضر ارزش بورس 100میلیارد دلار است و تا 150میلیارد دلار قبل از کاهش ارزش پول ملی، هنوز جا برای رشد وجود دارد.
- این رشد تا کجا ادامه مییابد، چه عواملی آن را تشدید کردهاند؟
تا ایجاد برابری مذکور این رشد ادامه دارد. البته به شرطی که خوشبینی اقتصادی فعلی ادامه داشته باشد. واقعیت این است که بحث سرمایهگذاری در سایر بخشها مهیا نیست. سیاستهای پولی غلط بوده و بانک مرکزی مدیریت صحیحی در این خصوص نداشته است. این سیاستها، سبب شده تا نرخ سود بانکی به درستی تعیین نشود و عملا از آنچه از محل سپردههای مردم میتوانست رخ دهد، اقتصاد کشور محروم شده؛ یعنی باید این سپردهها به بخشهای تولیدی تسهیلات داده میشد. این افزایش تولید، افزایش اشتغال، تأمین نیاز داخلی، افزایش صادرات، کاهش تورم و . . . را میتوانست بهدنبال داشته باشد که در عمل چنین نشد. این اتفاق غیرقابل بخشش بوده و نیازمند مجازات است. شرایط حاکم بر بازار پولی و بانکی و دیگر بازارها، فضایی را برای حضور در بازار سرمایه فراهم کرده است. شرایط روانی جامعه در نگاه بهتر به آینده اقتصاد، بورس را برای مردم جذاب کرده است.
- آیا این جذابیت بورس میتواند برای تازه واردان این بازار آسیبزا باشد؟
به این بازار باید با اطلاع دقیق وارد شد. سهامداران جدید نباید بهطور انفرادی عمل کرده یا روی یک سهم سرمایهگذاری کنند. بهتر است این افراد به سراغ صندوقها و شرکتهای سرمایهگذاری بروند و پرتفویی از سهام مختلف خریداری کنند. ورود انفرادی به بازار سرمایه خطرناک است. توصیه اکید من به این افراد، استفاده از روشهای جایگزینی همچون خرید پرتفویی از سبدگردانی، شرکتهای سرمایهگذاری و شرکتهای کارگزاری و . . . است، بدون لحاظ این ملاحظات قطعا دچار زیان خواهند شد.
- چه عواملی ممکن است مانع از تخلیه و برابری مورد اشاره در بورس شود؟
این تخلیه به سایر سیاستها بستگی دارد. برنامههای اقتصادی دولت جدید، سیاستهای پولی و بانکی، سیاستهای بودجهای و ... همگی میتوانند بر این روند مؤثر باشند. اگر نرخ سود بانکی معقول شود و مردم ترجیح دهند که در بانک سپردهگذاری کنند در این صورت، حضور در بازار سرمایه کمتر میشود. سیاستهای پولی عملا رها شده در این شرایط گاه اقبال به خرید ارز است، گاه به طلا، گاه به مسکن و . . . اکنون نیز به بازار سرمایه است که با افزایش تقاضا و پایینبودن عرضه، با روند صعودی در شاخصها روبهرو شدهایم.
- رشد شاخصها در شرایطی که هنوز تحریمها به قوت خود باقی است و تحول اقتصادی خاصی نیز رخ نداده، میتواند نشانه خوبی باشد؟
در کل، هجوم سرمایه به یک بازار خاص علامت خوبی نیست. در یک اقتصاد سالم، باید همه حوزهها فعال باشند و اقبال نسبت به آنها وجود داشته باشد. در حال حاضر عرضه در بازار سرمایه محدود است. از طرفی شرکتهای جدید نیز در بورس پذیرفته نشدهاند. غیر از این، اواخر سال گذشته، بخش خصوصی، شرکتهای جدید را در سازمان بورس عرضه نکرده است.
- اتفاقی که در بورس در حال حاضر در حال رخدادن است، یک روند عادی است؟
آنچه در حال حاضر رخ میدهد با توجه به اینکه براساس برنامهریزی اقتصادی و . . . رخ نداده، عملا یک اتفاق نادر است که هر چند دهه یکبار به وقوع میپیوندد. این اتفاق ناشی از واقعیتهای اقتصادی است، نه افزایش تولید یا کیفیت محصولات، نه صادرات و . . . .
- پس از تخلیهای که شما تشریح کردید، وضعیت بازار سرمایه چه خواهد شد؟
پس از این تخلیه، اگر تولید افزایش یابد، شاخصها به تناسب آن افزایش خواهند یافت. اگرنه، شاخصها آرامآرام سیر نزولی خواهند داشت.
- با توجه به تسلط شما به بازارهای سرمایه و پولی، بهنظرتان اولویت دولت جدید در این بازارها چه باید باشد؟
در حوزههای بازارهای مالی، پولی و بازار سرمایه باید دولت جدید بتواند اتفاق میمونی را با انجام برنامهریزیهای لازم صورت دهد. آن هم این است که تأمین منابع بنگاههای اقتصادی و شرکتهای پذیرفته شده در بورس از طریق بازار سرمایه تأمین شود. آنچه باید رخ دهد این است که بازار سرمایه، برای تأمین منابع خود به سراغ بازار پول نیاید. بازار پول که بانکها باشند باید بتوانند منابع کوتاهمدت جامعه و بنگاههای غیربورسی را فراهم کنند. در حال حاضر شرکتهای بزرگ بورسی، منابع سیستم بانکی را بهخود اختصاص میدهند درحالیکه باید منابع مورد نیازشان را از بورس تأمین کنند، نه از سیستم بانکی. باید دیگر بنگاههای غیربورس فرصت و امکان بهرهگیری از منابع بانکی را بیابند.